توصیههایی برای او
میدانستم سالها عزم سفر داشت. به قشم، هرمز، هنگام و ناز.
میدانم هنوز هم همان سوداش هست. پس توصیههایی برایش مینویسم. برایت مینویسم که
اگر دیدی، خواندی یا جایی شنیدی به کار آیدت.
برای سفر حتما پوتین کوه با خود ببر. کولهای که بقدر آبی و
جیرهای جا داشته باشد. همین. سبک برو. اما از آب غافل نشو. جنوب سرزمین عطش است هرجاش.
فصل خوب و بد هم ندارد. هرم تفتیده خاکش به جان و تن مینشیند. اما هرمز. این زمین
جادو. هرکجایش را سعی کن ببینی. آنجا آب بیشتری طلب خواهی کرد. بوی گندیده ماهیها
میآید. ماسک همراه ببر. مگس هم بیداد میکند. همین. باقی همه لذت ناب است. شوق
است. شوقی که شاید وا داردت به کشیدن فریاد. فریادی از سویدای جان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر