نوروز فرصت ویژه ای بوجود آورد که به مرور سینمای کلاسیک
بپردازم . فرصتی که بیشتر شبیه یک ودیعه ست . درست مثل همان چیز خوبی ست که مثل یک
چشم روشنی به حال دل خوب است .
شمعون صحرا
به عبارتی این فیلم دریچه های سوال را گشود . شمعون بر فراز
سکویی در میان صحرا راه را می یابد . ابدیت را . همان چیزی که نشانه هایش را هر دم
به ما نشان می دهد و ما ...
بونوئل حیرت انگیز مکاشفات شمعون را تنها در چهل دقیقه نشان
مان می دهد . اضافه گویی لازم نیست . برای نشان دادن نشانه ها تنها اشاره کردن به
آنها لازم است . مابقی به عهده ی ماست .
سگ اندلسی
اشارتی دیگرگونه به جاودانگی . این بار با سیر به گذشته .
به یقین رسیدن به ابد از شاهراه های ازل می گذرد . بونوئل و دالی این نکته را خوب
می دانند .
ناصری
هر کس صلیب خود را تا بلندای جلجتای خویش می برد . مهم نیست
که باشد . من باشم ، تو یا پدر نازاریو . این چیزی ست که بونوئل تصویر کرد .
آشپر ، دزد ، همسرش و معشوقش
من به فرشته ی فیلم بین که روی شانه ی چپ ما نشسته است
اعتقاد دارم . او بود که فیلم حیرت انگیز پیتر گرینوی را نشانم داد .
اپرای سینما را .
چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد ؟
دوباره مارتا و جرج با بازی هایشان جواب مان را دادند .
چقدر دوست دارم این فیلم رو . ممنونم آقای مایک نیکولز . ممنونم سینما .
3 تا بونوئل... حتما از سگ اندلسی کمتر ا زهمه خوشت اومد؟
پاسخحذفچطور می شه از یه شاهکار آدم خوشش نیاد ؟!!
پاسخحذف