۸/۱۸/۱۳۸۸

از مخاطرات عادی شدن

وقتی یه آدمِ خوش گِل می بینی،

اگه نقاش باشی می تونی خطوط چهرَش رو بکشی

تا ظرافتِ ش یادت نره.

اگه مجسمه ساز باشی خوش به حالته چون می تونی

قالبِ صورتش رو در بیاری و از دیدنش

یادی بکنی از اصل قالب.

سینما گر اما اگه باشی عالی میشه

چون می تونی فضا سازی کنی و حسی رو که از دیدن ِاون آدم

بهت دست داده هر چند ناقص باز آفرینی کنی.

***

امّا…

اگه یه آدم معمولی باشی، دو راه بیشتر نداری.

سریع تا چهره یه لامصّب از یادت نرفته

بری نقاش، مجسمه ساز یا سینما گر بشی.

یا

یه وبلاگ درست کنی و توش مزخرفاتی از این دست بنویسی .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر