نگاه کن مادر
          دارد برف می آید ...
مادرم نگاه می کند و من در تهی گاه چشمانش
سنگین ، سنگین 
 حس می کنم اشک های فرو نغلتیده ی پیش از فروچکیدن ، خشکیده اش را
آری مادر ، دارد برف می بارد .
می بارد بر روی چراگاه ها
می بارد بر روی دشت
می بارد بر روی کوه
می بارد در مسیر آبشار
می بارد بر سقف زندان
می بارد بر اتاق اعدام و تیرک چوبین اش
می بارد بر روی سنگ قبر بی نام ونشان برادرم .
آری مادرم . دارد برف می بارد .
       * * *
آه مادر 
می دانم که می دانی
می دانم که با استخوان و پوستت به درک رسیده ای
          می دانم که به جان دریافته ای
                        برف مظلومان ، سنگین تر و سردتر است
                                                        از برف ظالمان و دژخویان .
مادرم 
برف تو اشک های یخ زده ی همه ی مادرانی ست
                                      که بر سنگ قبر بی نام و نشان برادرانم می ریزد ...
ناجور
88/8/10
 
 
سلام دوست عزیز.
پاسخحذفنه، من عضو فیلمخانه ملی نبودم!اما این فیلم و چقدر دوست دارم!!!
جنبهی مثبت این دوره همین "به درک رسیدن"اش است.
پاسخحذفسلام ناجور من
پاسخحذفنمیدونم نظرات من به دستت می رسه یا نه. آخه اثری از کامنتام اینجا نمیبینم که اگه میرسن خبرم کن و بعد... یه فیلم کوتاهی ساخته شده به اسم: رؤیاهای برفی (سالم صلواتی) که پیرمرد توی فیلم نگران برفییه که میباره. اون میترسه که برف، سقف خونههای رو به ویرانی روستا رو فرو بریزه و زنش رو هم اینجوری از دست بده... آخر اون فیلم چیزی شبیه یه معجزه رخ میده و برفا پاک میشن حالا توی نوشتهی تو، این برف میآد و باید هم بیاد؛ چیزی شبیه یه معجزه که مطمئنم پیرمرد توی اون فیلم هم دوست داره چنین برفی رو.
و گاه خسته ميشوم و بي هيچ شوري در چشمهاي زخمي دنيا خيره ميشوم
پاسخحذفآخر تا كي تاوان آفتابي بودن را روشن بودن را و فهميدن را بايد پرداخت
ما چرا مي فهمييم
ما چرا مي پرسيم
ما چرا ميدانيم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناجور عزیزم
پاسخحذفجانمم
برادر های بی نام و نشان همه خاکند و ما به روحشان افتخار میکنیم . دلم گرفت از نوشته ات .
ذهن یا جسم ؟ مسئله این است .
سلام.
پاسخحذففیلم "نشانه های زندگی" هرتزوگ و خیلی دوست دارم! دیدیش؟ شاهکاره...
لینک شما فعال شد.
ناجورجان مطمئن باش برفی سهمگین میبارد بسی سنگین تراز برف دژخویان است برفی که چون بهمن خانه هاشان را میزداید واین ما هستیم که خانه های زیبای خودرا از پس این بهمن زیبا و بی زندان میسازیم
پاسخحذف