 
سرود قدیمی قحطسالی
                                                برای جواد مجابی                                                                 
سال بیباران
جل پاره یی ست نان
به رنگ بی حرمت دل زدگی
به طعم دشنامی دشخوار و 
به بوی تقلب
 
ترجیح می دهی که نبویی نچشی،
ببینی که گرسنه به بالین سر نهادن
گواراتر از فرو دادنِ آن ناگوار است
 
□
 
سال بیباران
آب
نومیدیست
شرافت عطش است و
تشریف پلیدی
توجیه تیمم
به جدّ میگویی: خوشا عطشان مردن،
که لب تر کردن از این گردن نهادن به خفتِ تسلیم است
 
تشنه  را گرچه از آب ناگزیر است و گشنه را از نان،
سیر گشنگی ام سیراب عطش
گر آب این است و نان است آن
                                                     اردیبهشت 67
برای گرامیداشتِ ياد احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادی، در دهمين سالگرد درگذشت او، روز ۲ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۴ بعدازظهر آرامگاه او را گلباران میکنيم.
 
 
کاش آنجا بودم. و اصلا آنجا و اینجا ندارد. امشب خیلی بهش فکر کرده ام. شاملو از نسل من دور بود و نزدیک است این روزها به من بیشتر از هر کس دیگری.
پاسخحذفسلام ببین این هفته کلاس نیست
پاسخحذفسلام ناجور جان
پاسخحذفناجور عزیز، فیلم بوتیک فیلم محبوب شخصیه منه.
جایی از فیلم گلزار پیش زن حامد بهداد رفته و یه جوون داغون هم اونجا نشسته و با زن بهداد تخته بازی می کنند و گیتار هم دستشه.
اینجاست که زن به گلزار میگه این پسره عالی گیتار میزنه و بعد به پسره میگه : قوزک پای خدا بیامرز اصلانی رو بزن ..
تو اون موقعیت داغون که مخاطب به حال اون جوون که هرچی گیرش بیاد میکشه حسرت میخوره،این اشتباه خنده دار یه کم از سیاهی فیلم کم میکنه ..
من هم اشاره ام به این موقعیت جالب بود ..
به سفارش خودت کامنت شما رو حذف میکنم شما هم این کامنت رو که بی ربط به این پست بود حذف کن..
ارادتمند شما،هادی
به هادی عزیز
پاسخحذفآره راست می گی . اصلا یادم نبود اون صحنه رو . زود قضاوت کردم . عذر می خوام .
من شاملو را دوست دارم
پاسخحذفشعرهایش را
پریا را
پای قطع شده اش را
زن هایی که دوستشان داشت را
شعرهایش را
اعتیادش را
کرجش را - سنگ قبرش را - ستونی است از افتخارات ما همچون محمود دولت آبادی - فروغ - فرشچیان - استثنا چون حسین سرشار - فرزانه چون علی حاتمی - یادهمه آنهایی که رفتند گرامیتر است تا یاد آنانی که هنوز هستند .
با احترام
میس شانزه لیزه
از جزیره در کهکشان
سلام دوست خوبم
پاسخحذفشاملو بيش از هر چيز برايم آن صداي گرم و شيرين خلبان است. عشقي كه در اداي كلماتش كوج مي زند و از ابتدا درد دوري را حس مي كني از تك تك كلماتش.
بسيار شبها با صداي نازنينش كه به كلمات شكوهي عزيز مي بخشيد به صبح رسانيده ام.
كاش روزگارمان اينقدر تلخ نبود
مي توانستيم آرام و آزاد به يادش دور هم جمع شويم و كلمات جادويي اش را زمزمه كنيم
كاش آزادي سرودي مي خواند
ممنون از يادبودش با اين شعر تكان دهنده
سلام.
پاسخحذفدوباره اون مستند شاملو رو دیدم! دلم گرفت.
سلام یه لطفی میتونی بکنی؟ میتونی اون مصاحبه با تارسم سینگ رو که دربارهش صحبت کردی برام ایمیل کنی؟ ممنون
پاسخحذفَشاملو یعنی زندگی/
پاسخحذفیعنی بچگی و حسین قلی/
یعنی عاشقی و مخفی کردنش تو پستوی خونه
یعنی درد و چهار....
هرگز نرود از یاد...
پاسخحذفبه روزم
و منتظرت...
من همان بندگک بینوایی هستم که سر براه نبودم و مرا دیگرگونه خدایی همیشه جستن لازم میآید.
پاسخحذفبا اینکه همیشه درروزگار خویش غریب ماندهاند، اما عجب بزرگ مردانی داریم.