۱/۱۳/۱۳۹۲

ضیافت نوروزانه 3



ساحر
احساس کرد پس از ساختن مهر هفتم و توت فرنگی های وحشی هنوز چیزی کم است . هنوز ناگفته هایی از ماوراء دارد . گاهی گفتن همه چیز را بیان نمی کند . باید دیده شوند ، نه با نگاه کردن . فقط باید دیده شوند . آن زمان بود که ساحر را ساخت . جهان و زمانی که بر ما می گذرد مرز ندارد . کدام دیروز ؟ کدام فردا ؟ در میان این مرز عظیم ما ایستاده ایم . ایستاده ایم تا ترجمان امروز باشیم . مابقی همه ابدیت است . جایی که اینگمار برگمان ما را از چکاد آن به نظاره نشسته است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر