حیوانات وحشی جنوبی
هاشپاپی آموخته تحت هیچ شرایطی گریه نکند . حتی اگر یخ های
قطبی ذوب شدند و خانه شان به زیر آب رفت . حتی اگر پدرش ، تنها تکیه گاهش از
بیماری توان مقاومت نداشته باشد . حتی اگر جانوران بزرگ وحشی جنوب سررسیدند .
بن زیتلین جوان فیلمبرداری می کند ، تدوین نیز ، آهنگسازی
هم . فیلمسازی را از سال 2005 با ساختن فیلمهای کوتاه آغاز کرد و در سال 2012
اولین فیلم بلندش (حیوانات وحشی جنوبی) را ساخت . فیلم با محوریت قرار دادن زندگی
چند خانواده ی زاغه نشین داستانش را پی می ریزد و ایده هایش را یک به یک نشان مان
می دهد . ظهور چنین کارگردانان جوانی که نسل نوی سینمای این روزها را شامل می شوند
بسیار امیدوار کننده است .
از وقتی اوتار رفت
جولی برتوچلی را نه به عنوان کارگردان بلکه به عنوان دستیار
کیشلوفسکی در سه گانه ی رنگها می شناختم . او همچنان فرزند کارگردان معروف سریال
های تلویزیونی ژان لوئیس برتوچلی ست . جولی از سال 2001 شروع به ساختن مستندهای
تلویزیونی کرد و دو سال بعد یعنی سال 2003 اولیت فیلم بلند سینماییش (از وقتی
اوتار رفت) را کارکردانی کرد که ناظر بر زندگی سه زن از یک خانواده ی مهاجر
گرجستانی ست . یک مادر ، یک دختر و یک نوه ی دختری . از وقتی اوتار رفت مادر مدام
چشم انتظار تماس های تلفنی و نامه های اوست . مارینا که از سرنوشت شوهرش چیزی نمی
دانیم با مردی دوست شده و دخترش نیز دنبال مسیری برای تغییر در ادامه ی روند زندگی
اش می گردد .
فیلم به لحاظ خط روایی و شخصیت پردازی چنان پرقدرت است که
در همان پانزده دقیقه ی ابتدایی با تمامی شخصیتها و جغرافیای داستان احساس آشنایی
ای دیرین می کنید . گویی مادربزرگ (آکا) هر روز صبح با لجاجت هایش شما را عاصی می
کند .
لذت من
سرگئی لوژنیتسا کارگردان اوکرانی ست که از سال 1997 شروع به
ساختن فیلمهای مستند نمود و در سال 2010 اولین فیلم بلند سینمایی اش (لذت من) را
ساخت .
داستانی بسیار پر پیچ و خم از زندگی گئورگی که راننده ی یک
کامیون است و از یک کارخانه ی تولید آرد بارگیری نموده و سفری اودیسه وار را می
آغازد . روایتی تو در تو از اتفاقات پی در پی در بطن جامعه ای فاسد از خشونت ،
دزدی و سوء استفاده از قدرت . و در این میان تنها گئورگی ست که می خواهد به فساد
جامعه ی پیرامونش تردامن نگردد . اما برای بقا در چنین جنگلی باید خورد تا خورده
نشد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر