۷/۲۳/۱۳۹۲

پیروسمانی فیلمی از گئورگی شنگلایا



در تاریخ سینما فیلمهای متعددی در باب زندگی نقاشان معروف ساخته شده است . نقاشانی نظیر پیکاسو ، مودیلیانی ، ونگوک و فریدا کالو . اما کمتر پیش آمده بود که فیلمی از کارگردانی ببینم که اصلا تا پیش از این نمی شناختم . همچنین نقاشی را که فیلم ، زندگی اش را تصویر می کند .
نیکو پیروسماناشویلی نقاش بلند آوازه (سبک پریمیتیو) گرجستانی ست . او در 1862 میلادی در یک خانواده دهقان در منطقه كاختي گرجستان متولد شد . بعد از مرگ والدينش به شهر تفليس نقل مکان مي‌کند . وی از دوران کودکی علاقه غریبی به نقاشي از خود نشان داد و  نقاشی را به صورت خود آموز فرا گرفته و تحصيلات تخصصي در اين زمینه نداشت . نقاشی‌های وی متاثر از شرایط مکان و زمان بوده و لذا به ندرت در نقاشی‌هایش تصاویر شهری و مدرن یافت می‌شود . نیکو شیفته طبیعت و زندگی روستایی بود . پیروسمانی از زمره هنرمندانی بود که زندگی ساده‌ای داشت و علی‌رغم این که هنرمندان زمان وی قصد کمک مالی به او  را داشتند وی زندگی اش را فقیرانه سپری نمود و سرانجام در سال 1918 از این جهان گذشت .
فیلمهای بیوگرافیکالی که تا پیش از این از زندگی نقاشان دیده بودم روند ماجرا چنان بود که فیلم از یک مقطع خاص در زندگی هنرمند آغاز می شد و روند شکل گیری هر تابلو را و تحولات فکری و سبکی هنرمند را به مخاطب عرضه می کرد اما تاکنون پیش نیامده بود فیلمی از زندگی یک نقاش ببینم که صحنه به صحنه اش برگرفته از تابلوهای هنرمند باشد . گویی نمایشگاه کاملی از آثار نقاش را می بینیم که تصویر شده اند و روح حیات و حرکت در آنها دمیده شده و توسط دوربین ثبت شده اند . حیرت آور است . فیلم و تمامی عناصر تشکیل دهنده صحنه هایش همانطور میزانسن بندی شده اند که نقاش عناصر موجود در تابلو اش را کمپوزوسیون بندی می نماید . درست با همان رنگ ها و زاویه دید . از این جهت فیلم بسیار آندره روبلوف (آندره ی تارکوفسکی) را در ذهن مخاطب تداعی می کند . شرح زاده شدن هر قاب هنرمند که تحت تاثیر مشاهدات محل زندگی و جهان پیرامونش است . دگرگونی ها و تالمات ذهنی و رحی که ردشان را در بر هر قاب هنرمند مهر می کنند و گواهی می شوند بر تاریخ یک تمدن .
فیلم مجموعه ای از قاب بندی های خیره کننده است . گویی فیلمساز عزم داشته تصاویرش را هرچه بیشتر به سبک هنری نقاش نزدیک سازد و به شیوه پرمیتیویست ها تصاویرش را ثبت کند . پیروسماناشویلی بیشتر تابلوهایش را برای میخانه ها و مغازه های محل زندگی اش کشیده بود . در ایران نیز ما شاهد نقاشی هایی به این سبک هستیم . چیزی که تحت عنوان نقاشی های قهوه خانه ای یا نقاشی های پرده خوانی می شناسیم . شاید برای درک بهتر قاب های نقاش و تقارن تک تک تماهای فیلم با سبک هنری نقاش بد نباشد کمی درباب سبک پریمیتیوسیم (هنر بدوی) بیشتر بدانیم .
ارنست گامبریج در کتاب تاریخ هنر چنین می گوید :
اولین تلاش انسان برای ثبت و انتقال مطلب و اخبار مختلف ، نقاشی هایی بوده است که بر دیوار غارها ترسیم کرده است و با نام هنر پریمیتیو یا هنر بدوی در تاریخ هنر شناخته می شود . علت این نامگذاری به هنر انسان های نخستین آن نیست که آنها ساده تر از انسان های معاصر هستند چرا که جریانات فکری آنها بسیار بغرنج تر از ما بوده است ؛ بلکه علت آن است که آنها به آن وضع و حالتی که نوع بشر در آن ظهور کرده نزدیک ترند. انسان نخستین ، نقاشی هایی از خود باقی گذاشته است که تقریباً مربوط به سی هزار سال پیش می شوند. موضوع اغلب این نقاشی ها حیوانات هستند. حیواناتی که تهدید همیشگی برای زندگی انسان ها بودند و در عین حال وسیله ادامه حیات و معاش آنها نیز محسوب می شدند . نقاشی های پریمیتیو دارای کیفیتی واقع گرایانه هستند. این ویژگی موید آن است که این تصاویر در واقع نوعی وسیله کمکی بصری بوده اند تا شکارچیان بتوانند با نگریستن به آنها خاطره خود را از جانوران در فصول سرد و مهاجرت دسته های حیوانات زنده نگه دارند و از سوی دیگر به وسیله این نقاشی ها مطالبی را به شکارچیان بی تجربه بیاموزند . نکته ای که در تایید این موضوع می توان افزود این است که بر روی تصاویر منقوش بر روی دیواره غارها علائمی شبیه به پیکان وجود دارد که نقاط حساس بدن جانور را نشان می دهد توجه به عنصر خط در این موارد کاملاً مشهود است . این نقاشی ها گاه جنبه مذهبی و آیینی نیز به خود می گرفتند. محیط ناشناخته اطراف انسان آن روزگار و سؤال های متعدد وی از کم و کیف تغییرات طبیعت فضایی رمزآلود و اسرارآمیز را برای وی پدید می آورد در نتیجه پاسخ بسیاری از معماهای خویش را در امور ماورایی و مذهبی جستجو می کرد . نقاشی های پریمیتیو از لحاظ سبک ، ماهرانه نیست . سادگی شکل ها ، تخت بودن تصاویر و  فقدان سایه روشن یا بعد سوم و استفاده زیاد از رنگ های اصلی، کیفیتی کودکانه به این تصاویر می بخشد . در نقاشی های کودکان و نیز نقاشی هایی به سبک پریمیتیو از ترسیم بسیاری از جزئیات زیبایی شناسانه صرف نظر شده است .
در عوض از انواع مختلف عناصر و اشکال بصری استفاده شده تا یک پیام کلی را به بیننده عرضه نماید . در این شیوه ، مهمترین خصیصه موضوع ، انتخاب شده و به طرزی اغراق آمیز ترسیم می گردد ؛ در نتیجه دریافت موضوع برای بیننده سریع تر و با سهولت بیشتری صورت می پذیرد . در حالی که نقاشانِ نخستین از شیوه واقع گرایانه برای بیان اهدافشان استفاده می نمودند که برای همه قابل فهم بود ؛ اشخاص دیگری نیز بودند که به خلق آثار انتزاعی می پرداختند . اوج فرم های انتزاعی سبک پریمیتیو را می توان در ساخت توتم ها مشاهده نمود . توتم ها فرم های ساده شده طبیعت بودند که به صورت سمبل هایی همه فهم ساخته می شدند .  برتری شیوه انتزاعی به واقع گرایی در کاربرد آسان آن بود . سمبل ها را هر کس می توانست به سادگی ترسیم کند و در نتیجه زبانی برای برقراری ارتباط به شمار می رفت.  به بیان دیگر شیوه انتزاعی هنر پریمیتیو آغازگر ابداع حروف و نگارش است .
 سادگی، پرتحرک بودن، رنگ های درخشان ، خطوط کمانی و کمپوزسیون های دقیق از فنون سبک بدوی است که در اندیشه جستجوگر انسان های نخستین پرورش یافت و میراث ماندگار بشر معاصر گشت .

در مطلبی جداگانه درباب تاریخ سینما و تئاتر گرجستان و کارگردانان آن خواهم پرداخت .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر