۱/۲۹/۱۳۸۹

جایی میان ماندن و رفتن


این یه نمای بدیع از اتاقمه .

اینجا همون جایی ست که به قول برشت اون خبر موحش رو شنیدم .

اینجا بود که فهمیدم همه ی آدمها تنهان .

اینجا بود که خیلی ها رو شناختم و اونهایی رو که می شناختم خیلی بهتر .

اینجا همه ی فیلم های دنیا رو می بینم ، همه ی کتاب های دنیا رو می خونم و همه ی موسیقی های دنیا رو می شنوم .

گفته بودم براتون که بخاطر کارم دائم در سفرم، دائم در سفر، سفر ...

عاشق اتاقمم .

اینجا اولین جایی ست میان ماندن و رفتن .

۲ نظر:

  1. وااای ی .. چه اتاقی ! چه آسمونی ! چه بهشتی ! واای !

    پاسخحذف
  2. سلام ناجور جانکم. رسیدنت بخیر. ناشناس منم. آیلینم. اما دیگه نه از باغ حیران. از یه جای دیگه. از کجا؟ رازه !

    پاسخحذف